غمخوار من ! به خانه ی غم ها خوش آمدی

 بامن به جمع مردم تنها خوش آمـدی

 بین جماعتی که مرا سنگ می زنند 

می بینمت ، برای تماشا خوش آمدی

 راه نجات از شب گیسوی دوست نیست 

ای من ! به آخرین شب دنیا خوش آمدی...

 پایان ماجرای دل و عشق روشن است 

ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی 

با برف پیری ام سخنی بیش از این نبود 

منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی

 ای عشق ، ای عزیز ترین میهمان عمـر

 دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی

نظرات شما عزیزان:

محیـــا

ساعت1:23---28 آذر 1393

کلمات قدرت آزار دادن شما را ندارند مگر آنکه گوینده کلمات، برایتان بسیار عزیز باشد.
پاسخ: یکی بود که ی روزی منو دوست داشت حالارفته.... یکی نبود بدونه بی خبر اون کجا رفته....همه ی قصه این بود... چقدر آسون چقدر زود...یکی قلبت رو برده..سرمون چی آورده

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: